تاثیر نهضت حسینی بررشدو پویایی مکتب تشیع درقرن اخیر
سالهای نه چندان دور در کشور ایران انقلابی رخ داد همه می دانیم که انقلابهای جهان برای خود تئوری های تعریف شده ای دارند که رهبری، بسیج
مردم، ایدئولوژی و عقاید انقلابی …. از اهم آن می باشند. غرض از بیان این نکته این است که رهبری این انقلاب با اتکا به ایدئولوژی و تفکر
عاشورایی و استقامت از شهدای عاشورائی مردم این کشور را به صورت امت واحده در آورده و کاخ ستمشاهی را که از حمایت همه جانبه استکبار
جهانی بر خوردار بود، به قعر سیاهی ها بفرستد.
البته سخن گفتن از پیروزی این انقلاب شکوهمند در چند سطر ظلم به تاریخ است ولی مقصود ما این است که انقلابهای بسیاری در جهان اتفاق افتاده که یا
به علت دارا نبودن ایدئولوژی مناسب و وصل نبودن به یک چشمه زلال الهی و نداشتن تفکری همچون تفکر شیعی یا به کودتا تبدیل گشته اند یا ناکام شده اند….
به برهه ی دیگر از زمان بر می گردیم بعد از پیروزی انقلاب دشمنان قسم خورده به جان کشور اسلامی ایران می افتند تا او را از پای درآورند ولی در
فکر و ذهن خود به این تفکر نرسیده اند که با شروع جنگ علیه کشوری که متصل به تفکر شیعی و تفکر عاشورائی می باشد نمی توانند مقابله بکنند.
تمام دنیا در یک طرف با کلیه ی امکانات و تجهیزات و عده و عده بسیج می شوند و در طرفی دیگر کشوری با ایدئولوگ های خود با امام حسین (ع) شجاع وبا ابوالفضل(ع) جوانمردش با علی اکبر (ع) نوجوان خود با جوانانی همچون جوانان بنی هاشم و زینب (س) ام المصائبش مادر و الگوی صبر و استقامت. …
آیا بهتر نیست مقایسه ای حتی کوچک بین جوانان ومردم زمان حال با آن گروه اندک مظلوم و شجاع کربلا انجام دهیم تا بگوئیم تاثیرات آنها بر این مردم
چگونه بوده است آیا بزرگسالانی که زن و فرزند و تمام علایق دنیوی خود را رها کردند و عاشقانه به صف شهادت طلبان شتافتند. الگویی بجز حسین(ع)
داشتند؟ جوانان برومندی که واژه جوانمردی و فتوت را از سرورشان آقا ابوالفضل(ع) یاد گرفته بودند چگونه دین خود را به رهبر و امام خویش به اثبات
رساندند. آنهائیکه حتی از پیدا شدن اجساد خود احتراز می کردند و می خواستند گمنام و بی نام و نشان در میان گل و لای های جزیره مجنون و یا کوههای
سر به فلک کشیده کردستان دفن گردند. آیا حالات جوانانی که اینک نیز از تلویزیون می بینیم در شب حمله به دشمن با حالات شب قبل از شهادت حضرت
علی اکبر(ع) و حضرت قاسم شباهتهایی ندارند؟ آیا این جوانان نیز کشته شدن در راه هدف و خداوند را احلاء من العسل نمی دانند؟
آنهایی که شبهای قبل از عملیات با گریه و زاری و دعا از خدا رسیدن به وصال را خواستار بودند. آیا حالات و احوال این مادران و زنان و خواهران که با
مقاومت و صبر و همیاری خویش، با حضرت زینب(س) کمی مشابهت ندارد؟ آیا دختران و زنانی که در ایام قبل از سقوط خرمشهر در کنار شوهران و
برادران خویش اسلحه بر کف داشتند و یا مرهم بر زخم آنها می گذاشتند و نیز پشتیبانی آنها از رزمندگان شباهتهایی یه اوضاع و احوال زینب(س) ندارد…؟
کمی به جلوتر می آییم شاید 8 سال دفاع مقدس در نظر بعضی ها در زمان و مکان مخصوصی اتفاق افتاده باشد ولی در زمانی نه چندان دور در آنطرف
دریای مدیترانه در کشوری که اقوام مختلف با گرایشهای مختلف زندگی می کنند فقط یک گروه شیعی به نام حزب الله لبنان با استعانت از خداوند متعال و
الگو گرفتن از رهبر شهید خود حسین بن علی(ع) تنواسته اند لرزه بر اندام گروه وحشی و خشن صهیونستها بیاندازند.
انها بعد از اخراج صهیونیستها از کشورشان در یک جنگ 33 روزه دنیا را به حیرت واداشتند در حالیکه تمام کشور های عربی که در طول دوران
مختلف با رژیم غاصب صهیونیستی مقابله کرده اند همیشه دست از پا دراز تر شکست خورده و سرزمینهای خویش را به دست آنها سپرده اند….
صحرای سینا در مصر و بلندی های جولان در سوریه ،قسمتی از خاک اردن شاهدان این مثال می باشند. تمام این مسائل مربوط به تاثیر گذاری تفکر
عاشورا و محرم است که بحث بیشتر درباره انها در این مختصرنمی گنجد.
همگان اعتقاد بر این یافته ایم که فقط گریه بر شهیدان عاشورا و محرم در جهت محترم شمردن راه انها کافی است و یاد کردن از انها را فقط در این دهه
محرم بسنده کرده ایم. ایا کسانی که با رشادت و شهادت خود اینگونه بر تاریخ جهان تاثیر گذاشته اند فقط گریه می خواهند یا اینکه ما باید هدف اصلی
قیام انها را بررسی و تحلیل کنیم؟ ایا این گروه اندک فقط برای اب جنگیدند؟ مگر در سرزمین خویش اب . نان و موقعییت نداشتند؟ و یا اینکه این گروه
برای به دست اوردن قدرت چند روزه اینچنین به خاک و خون افتادند؟اگر چنین بود حتماً به حکمرانی یک منطقه نائل می شدند و ساکت و آرام در گوشه
ای حکومت می کردند. آری هم و غم این گروه برای آب و نان و رسیدن به مسند حکومت نبود، بلکه ایشان با عمل خویش مکتب شیعه را برای همیشه بیمه کردند و چراغی افروختند که همیشه زمان روشنگر راه انسانهای واقعی گردیدند…..